loading...
mdownload
میلاد صفایی بازدید : 151 سه شنبه 27 اسفند 1392 نظرات (0)

از زبان نادر اردلان در كتاب حس وحدت اینگونه توصیف شده است :

دیوار شرقی میدان نقش جهان به پاكیزگی نَقر شده است و تو رفتگی مستطیل شكلی از خود به جای گذاشته با كاشیكاری آبی كه فضای اتصالی مسجد از همان جا آغاز می‌شود. باید از پنج پله سنگی بلند بالا رفت تا بتوان از راه در ورودی و تنها با اندك تمایلی به چپ ، اریب‌وار ، به درون فضای انتقالی راه یافت . این فضای انتقالی‌در تضاد با آفتاب درخشانی كه پشت سر نهاده‌ایم دالان تنگ و تار است. جلوتر كورسویی اریب از بالا به چپ به راه روشنی می‌بخشد. این نور كه به دیوار مقابل می‌تابد مداری در فضا پدید می‌آورد كه نظر را به سمت راست و به سوی نور دیگر برمی‌گرداند. وقتی انسان دوباره سر برمی‌گرداند و در می‌یابد در دل ظلمتی دم افزون است ،گونه‌ای حس جدایی و تغییر جهت از جهان برونی به او دست می‌دهد. باز هم جلوتر،اما،آن نور كه نرم بر عرض راه می‌افتد از خلال چیزی می‌گذرد كه خود دری است و فضایی ورای در. هم این دم، نشان كاملی از انتقال محسوس می‌گردد و آدمی همپای نور به درون فضای سرمدی انبساطی گنبد خانه فردوس نگار كشیده می‌شود. از قاعده‌ای سبز فام،لاجوردی‌های سیر و زرددهای زعفرانی و سبز زرد گونه تن فراز می‌كشندو درجه رنگهای مسلط دیوار هفت رنگه پیرامون گسترده می‌شوند.هر سطح میان قابی از كاشیكاریهای ریسمان فیروزه‌ای قرار گرفته كه رو به انتقال‌گاه گنبد مارپیچ می‌روند.نقش مایه‌های شعله‌شعله اسلیمی‌های نیلگون، كه سالیانه از خلالل كمربند مشبك چشمه چشمه گنبد در گذرند، رو به اوج گاه گنبد فلك، تنوره می‌كشند كه با بارش خورشیدی هزار زبانه بر پهنای آسمان نگارین چشم را بار دیگر به بهشت روی زمین فرود می‌آورند

از زبان پرفسور آ.بوپ مسجد كوچكتر شیخ لطف‌الله یكی دیگر از بناهای آن زمان است كه به خاطر اندازه برازنده و كار كرد ساده شده تر آسانتر درك می‌شود. شكل استوار گنبدی بر روی یك اتاق چها گوش كه میراث معماری ساسانی است در این مسجد كوچك زیبا بار دیگر نمایان شده. آنرا شاه عباس روبروی قصر و به افتخار پدرزن روحانی‌اش ساخت. این اتاق منفرد و جالب است كه بیشتر حالت نمازخانه خصوصی دارد، در اینجا هم مثل مسجد شاه برای قرار دادن شبستان در جهت قبله نوعی تعدیل به عمل آمده كه مستلزم ْ45 انحراف از محور شمالی-جنوبی میدان بوده و برای این منظور از پیچی ابتكاری و ناپیدا در دالان مسجد استفاده شده است.شخص وقتی داخل شبستان می‌شود محراب درست روبرویش قرار گرفته است تغییر جهت از بیرون ناپیداست زیرا از بیرون تنها گنبد در بالای دیوارها دیده می‌شود كه سراسر میدان را پر می‌كند. گنبد كوتاه تك پوشه آن به قطر 12 متر بار فراوانش را كه روی دیوارهای قطور ( به قطر 170 cm) قرار گرفته به بنا استحكامی آرام می‌بخشد .

اسلیمی‌های آبی و سفید با وقار به گرد زمینه‌ای به رنگ شیر و قهوه پیچ و تاب می‌خورد و یك سردر مقرس درخشان در میان آن با شكوه نمایان است. خود اتاق نشان یك كمال نهایی نقشه گنبد روی اتاق چهار گوش است كه اینك با بالهایش افزاینده زمان ساده و ملایم شده بود. آنچه در نقشه پی به صورت اتاق چهار گوش بود و می‌توانست مكعبی یكنواخت بشود، به هشت گوش گنبد وار با قابهای پر مایه و جدی و عناصر اصلی و جنبی تضاد تعدیل شده است. گوشواره كوچك و خام اشكانی و ساسانی كه سخت جنبه مكانیكی داشت اینك تغییر شكل یافته و كاملاً جذب شده بود. هر یك از طاق نماهای كنجی كه در واقع گوشواره‌ای غول آسا بود به جای اینكه گودالی شیپوری باشد اینك به كف اتاق می‌رسید. اینها همان جلوه و ابعاد را دارند كه چهار طاق نمای اصلی و بنابراین اتاق دارای پی چهار گوش را به یك هشت گوش تبدیل كرده‌اند.

هر هشت طاق نما با حاشیه‌ای فیروزه‌ای روشن به شكل طنابی ضخیم مزین و با نوارهای پهنی از كتیبه‌های سفید خیره كننده در زمینه تیره‌ترین آبی مات به خط علیرضا بزرگترین خوشنویس زمانه احاطه شده‌اند. از میان قابهای سطح طاق نماهای محور اصلی پنجره‌ها،طارمی‌ها و دریایی بیرون آمده است.







این مجموعه كه بیشتر آراسته به كاشی است درخشان ولی هماهنگ است و رنگهای مسلط فیروزه‌ای لاجوردی و سفید شیری تشكیل می‌دهد. آزاره و طاق نماهای وسط دیوارها با كاشی های هفت رنگ اطلسی پوشیده شده كه در طاق نماها دارای اسلیمی‌های درشتی است. باقی داخل نما از كاشیهای معرق درخشانی است كه موجب رقص نور در سراسر سطح بنا می‌شود و گاه با ورقه‌های تابان نوری همراه است كه لحظه‌ای تمام رنگ و طرح را فرو می‌گیرد. این سطوح روشن و آینه وار به ویژه در طاق نماهای كنجی عبارت از طومارهای بزرگ در هم تنیده‌ای است كه در یك زمینه شیر قهوه‌ای نقش شده است . محراب به خاطر رنگ تمیز و صافش همچنین تركیبات و خطوط هماسنگش بسیار گیر است . از یك نقش خورشیدی زرین بر نوك گنبد رشته طومارهای مارپیچ گسترده‌ای منتشر می‌شود كه پر از شكلهای گل و بوته است. نقش پارچه‌ای كه نمونه‌هایی از آن در دست است. همه این عناصر را نوارهای كتیبه پهنی احاطه كرده كه گنبد بالا و آزاره‌ای را كه به پی می‌رسد متحد می‌سازد. اتاق یكسره خالی است هر نوع متعلقاتی ممكن بود مبتذل باشد و بر اثر شكل نیرومند و رنگ آرانه منكوب شود این یك معماری ناب است بی عیب و آرام وهنوز به همان كمال 300 سال پیش كه آن را بنا كرده‌اند.





تعبیه نور یكی از ویژگیهای چشمگیر است. در ساقه گنبد در فواصل منظم پنجره‌هایی تعبیه شده و در آنها یك جفت شبكه كار گذاشته‌اند. یكی داخلی و دیگری خارجی هر یك شامل نقشهای اسلیمی برجسته‌ای كه در آنها فضاهای پر و خالی متناسب است چنانكه نور دوباره می‌شكند و در طول لبه‌های كاشی آبی رنگ از صافی می‌گذرد بدین سان نور تلطیف و تصفیه می‌شود و بر هزاران سطح شفاف دیوار گنبد باز می‌تابد. همه جا را چون شبنمی براق فرا میگیرد و یك زیبایی غیر زمینی را نمایان می‌سازد. هیچ كس قادر نیست با حالتی هوشیار یا متفكر وارد شود بی آنكه تكان و احساسی ناشی از رسیدن به حضور به وی دست ندهد. این بنا به خاطر همه برازندگیها و كمالش فاقد


ضعف است. فضا كاملاً باز و نقشها بسیار قوی است. این بنا همچنانكه از معماری آن انتظار می‌رفته حالت خود را القامی‌كند.



مسجد شیخ لطف‌الله(( در كتاب اصفهان از نگاهی دیگر))



این مسجد از لحاظ ساختمانی عبارت است از یك فضای گنبد خان با زیر زمینش، یك دالان و یك مسجد بسیار كوچك همین و بس .

1
فضای گنبد خانه نسبت به میدان چهل و پنج درجه چرخیده تا روبروی قبله قرار گیرد اما خود گنبد درست و راست بر جلو خان خود در میدان قرار گرفته است. چرخش این ْ45 را دالان حل كرده است.

2
دالان عمداً تاریك طراحی شده با سقف كوتاه. با آنكه معمار می‌توانسته به راحتی از جهات شمال و مشرق نور بگیرد اما به جز یك پنجره كوچك مشبك سر پیچ دالان دیگر از این امتیاز استفاده نكرده است . نور نور همین قدر است كه جلوی پا را ببینیم و نقشی از كاشی‌ها را . با دالان پیچ می‌خوریم تا درست در ضلع مقابل محراب قرار گیریم.

3
پایین را نگاه كن یك پله هست از آن بگذر . حالا بالا را ببین فضا منفجر می‌شود. آنچه میبینی و هر چه هست نور و رنگ و برق كاشی است. از پنجره‌های مشبك زیر گنبد نور به درون می‌باشد . قد و پهنای پنجره‌ها درست به اندازه سطح جذر‌های میان آنهاست كه نوعی توالی شب و روز را القا می‌كند. از تیزه هر پنجره و از تیزه هر قاب میان آنها لوزیهای زرد رنگ می‌رویند و توری زیبا را تا نزدیك مركز سقف می‌بافند، لوزیها هر چه بالاتر می‌روند كوچكتر و تنگتر می‌شوند و به نوعی خطای باصره را ایجاد می‌كنند تا ارتفاع گنبد بیشتر نشان داده شود. هشت تاك فیروزه‌ای لبه هشت طاقنمای گنبد خانه را حالتی می‌دهند كه به وصف نمگنجد اما یكی از این حالتها آن است كه نمی‌گذارند متوجه شوی چگونه مربع كف مسجد در گردن گنبد هشت ضلعی و دایره شده است. برای تبدیل مربع به دایره تغییری كرده‌اند كه می‌آورم.اگرحسی را كه می‌گویند در تو انگیخت باور‌كن.

مربع چون ضلع و زاویه دارد آغاز و انجام دارد یعنی از جایی شروع و به جایی مشخص ختم می‌شود اما دایره چون چند ضلعی نیست و زاویه ندارد بی آغاز و بی انجام است،با این تفسیر به این نتیجه رسیده‌اند كه مربع نمادی از عالم خاكی و زمینی است و دایره یاد آورنده عالم ملكوتی. حركت از مربع به دایره یعنی سیر از عالم ماده به عالم معنا: از زمین به آسمان پر كشیدن .

28
به جز پنجره‌های مشبك یك دهانه بزرگ از سوی شرق كه میتوان از درون گنبد خانه آسمان را ببینی. این دهانه درست در جهت عكس قبله قرار دارد و بر دیوار قبله و محراب نور می‌افشاند. بازی نور و كاشی و رنگ در این مسجد همتا ندارد .

29
فرم گنبد یگانه است . زاویه آن نسبت به افق كمتر از سایر گنبدهاست و رنگ آن هم همین‌طور . بخصوص وقتی آفتاب بر آن غروب می‌كند. وقتی باران ببارد زمینه آن ترك ترك می‌شود. شاید اگر یك حجم دیگر به بلندی آن در طول مشرق میدان قرار داشت این گنبد آن‌قدر جلوه نداشت كه اینهمه آرام بخش ، متواضع با زیبایی خیره كننده‌اش می‌درخشد. جابری انصاری مولف تاریخ اصفهان وری این مسجد را تشیبه كرده به یك كاسه چینی كه آن را وارونه روی یك كاسه چینی دیگری گذاشته باشند. در محراب آنكه شاهكار مسلم كاشی معرق است نام معمار مسجد استاد محمد رضا ابن استاد حسین بنای اصفهانی آمده است.نام نغز و دستانی كه اثری جاویدان پدید آوردند و اما تو ای خواننده اگر از آنهایی هستی كه دیوان حافظ را میبوسند در برابر این نام تعظیم كن . این مسجد در تاریخ معماری ما همان جا نشسته كه دیوان حافظ در تاریخ ادبیات ما .

30
در ورودی مسجد هر لنگه‌اش یك تخته است از چوب چنار ، یعنی درختی كه این تخته را داده باید قطرش از دو لنكه در بیشتر باشد. حالا حساب كن آن درخت چند صد ساله بوده و بعد عمر این در یعنی چهارصدسال را بر آن بیافزای.

31
چهار ستون ستبر زیر زمین این گنبد عظیم را بر پا داشته‌اند نوع سقف این زیر زمین شبیه بیت‌الشتاء مسجد جامع است . اگر هم تو.انستی سری به مسجد كوچك سمت چپ دالان بزن ،انفرادی به نظر می‌رسد.

اگر مسجد جامع عباسی را بتوان با مسجد گوهر شاد مقایسه كرد، اگر گنبد نظام‌الملك یگانه نیست ، اگر سی و سه پل رقیبی چون پل خواجو دارد این مسجد همتا ندارد و چهرصد سال است كه یگانه روزگار باقی مانده است .



مسجد شیخ لطف‌الله از دیدگاه محمود توسلی :



سر اصلی جذابیت معماری مسجد در تباین و تناسب در فضای كاملاً متقابل و عمده یكی میدان نقش جهان و دیگری فضای زیر كنبد و همچنین فضاهای حد فاصل این دو نهفته است . این فضاهای حد فاصل از سه فضا و به یك معنا از پنج فضا تشكیل شده‌اند . می‌توان چنین بیان كرد كه ناظر از فضای وسیع میدان كه فاقد خصوصیت محصور بودن است به فضای اول مدخل مسجد هدایت می‌شود ، سپس از چند پله بالا می‌رود و در فضای دوم مدخل قرار می‌گیرد ،بعد در آستانه ورود به مسجد كه خود فضایی است كم عرض و طولش دو قدم و به كلفتی جرز است و در مسجد در آن تعبیه شده مكث می‌كند سپس وارد راهرو می‌شود كه با زاویه قائمه می‌گردد. ناظر كه با ورود به مسجد از حال و هوای بیرون (فضای میدان) آزاد می‌شود در این راهرو بیشتر بیرون را از یاد می‌برد ودر درون قرار می‌گیردزمانی برابر با طی چهل قدمی در این راهرو میگذردتا به فضای مدخل شبستان می‌رسد، مكثی دیگر و به كلی گسستن از بیرون و پیوستن به به درون كه فضای زیر گنبد است. اینجاست كه فضا در برخی از آثار برجسته معماری ایران صورتی رمزی پیدا می‌كند و مستقل از قوانین سبك در ادوار مختلف تاریخی هر لحظه به شكلی جلوه می‌كند. در مسجد شیخ نه حیاطی هست و نه حوض و درختی ، فقط فضای ناب است كه در دل توده جریان دارد. اگر دو فضای مكث، یكی آستانه در ورودی به راهرو و دیگری آستانه ورود به شبستان را به پنج فضای اصلی بیافزاییم هفت فضا به دست خواهد آمد كه تحلیل شكل شناسی هر یك به شرح زیر است :



۱- فضای میدان : هرچند وسعت میدان توانایی جمع كردن عناصر عمده بصری را زا ناظر سلب میكند اما در این فضای افقی وسیع و باز به سوی آسمان ، زمین و آسمان به هم می‌پیوندد.

۲- فضای جلوخان مسجد: این فضا نخستین فضایی است كه ناظر را آماده ورود به فضای دیگر با مقیاسی متفاوت می‌كند.

۳- ایوان ورودی: فضایی كه پنج پله بالاتر از سطح جلو خان مسجد است . فضایی است تنگ‌تر و آخرین فضای بیرون است.

۴- آستانه ورودی: كه در مسجد در آن تعبیه شده فضای مكث است و نخستین فضای ورود به درون به جهانی دیگر است .

۵- فضای دالان: در این فضاست كه گسستن از بیرون و پیوستن به درون به تدریج حاصل می‌شود . زندگی جهان بیرون، صداها، رنگها و حركات در فاصله زمانی كه در این فضای میانجی طی می‌شود كم‌كم محو می‌گردد این فضایی است واسطه میان بشریت و روحانیت .

۶- آستانه ورود به شبستان: فضای مكث آخر پیش از پیوستن به درون است.

۷- فضای شبستان: فضای درون فضای عالم غیب فضای جهان دیگر.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 38
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 17
  • آی پی دیروز : 21
  • بازدید امروز : 21
  • باردید دیروز : 30
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 21
  • بازدید ماه : 202
  • بازدید سال : 5,705
  • بازدید کلی : 42,953