loading...
mdownload
میلاد صفایی بازدید : 244 یکشنبه 25 اسفند 1392 نظرات (0)

امید شمس:طرح بزرگ برج «میلاد»كه محصول دوران «بازسازى» و «سازندگى» است، طرحى به غایت «بزرگ» و «پرهزینه»را مى توان در حكم نشانه میل به «ثبات»، «اقتدار» و«اعتلا» در نظر گرفت. نشانه اى كه شاید كمى مبهم یا نارسا باشد اما لااقل به خوبى پاسخگوى نمادپردازى ما هست چنان كه به جرات بتوان گفت:«میل بزرگ برج میلاد...». برج جدا از كاركردهایى كه مربوط به واقعیت محدود اقتصادى و تكنولوژیك (محدود نسبت به كاركردهایى كه موضوع اصلى این نوشته است) مى شود كاركردهایى نمادین پیدا مى كند كه مربوط به قلمرو تخیل، جلوه گرى، اغوا و وانمایش است.

مفاهیمى چون شكوه، سربلندى، درخشش، خیرگى، جاودانگى و غرور چنان مفهوم واقعى برج (به منزله یك برج مخابراتى) را اشغال و محو مى كند كه برج صرفاً پاسخگوى پرسش هاى نمادین و استعارى مى شود. در سوى دیگر «روایتى» حضور دارد كه گویى این نمادپردازى را تقدیر محتوم برج مى كند: روایت «میلاد» برج. این نوشته تحلیلى از وضعیت نمادین برج است ناظر به كاربرد و تاریخ آن.

وانموده ایده را محو مى كند و شباهت درونى (مبتنى بر ایده) را تبدیل به یك امر ظاهرى مى كند و با فاصله گرفتن از الگوى خود و همچنین از عقلانیت نهفته در پس این الگو كاركردهاى واقعى و اصیل خود را آنقدر كمرنگ مى كند كه به فراموشى سپرده مى شوند. كم كم برج از واقعیت مخابراتى خود فاصله مى گیرد و وارد عرصه زیباشناسى و تخیل مى شود. چگونه این كار را مى كند؟ از طریق اغوا.

برج نورافشانى مى كند و چراغ هاى رنگارنگش آن را به خدمت زیبایى و فریبندگى درمى آورد؛ عرصه اى كه ایده اصلى مخابراتى برج هرگز برنامه اى براى خدمت به آن نداشته است. این حكم به هیچ وجه به معناى آن نیست كه سازندگان برج چنین كاركردى را در نظر نداشته اند. بلكه درست برعكس، به معناى آن است كه این برج در آخرین وهله یك برج مخابراتى است. در واقع كم اهمیت ترین صفت برج «مخابراتى» بودن آن است. جلوه هاى تماشایى و ظاهرى برج كه به طور ناگزیر به جلوه هاى نمادین و به نشانه تبدیل مى شوند اولین مسئله اى است كه نظر بینندگان آن را جلب مى كند. به راستى برج به عنوان یك ابزار تكنولوژیك اهمیت بیشترى دارد یا به عنوان نماد شكوه و قدرت اقتصادى و اجتماعى یك ملت (یا دولت)؟ به راستى كدام یك از این دو، تداعى محتمل ترى براى ذهنیت عمومى در مواجهه با برج است؟ و از همه مهم تر چرا برج تلاش مى كند زیبا باشد؟

برج نماد تام و تمام عظمت، استحكام، قدرت، شكوه، برترى، پایدارى، شكست ناپذیرى و ثبات است و درست به همین دلیل باید كه زیبا، جذاب و خیره كننده باشد _ باید كه نور افشانى كند. گویى همه چیز مهیاست تا این برج نمادین ترین و عجیب ترین نقش ها را در تاریخ بازى كند. چنان كه حتى برج باستانى دیگرى را به یاد مى آورد با كاركردهاى تقریباً مشابه مخابراتى و غیرمخابراتى اش در بابل. به راستى كه هر دو برج سزاوارند كه نماد اعتلا و نماد نزدیكى به الوهیت باشند برج هایى براى رابطه، پیوند و اتصال و البته برج هایى هراس برانگیز. اما پیش از آنكه تاریخ را به میان بكشیم باید شماى نمادین مان را كامل كنیم.

میل بزرگ برج میلاد در جست وجوى «حضور» است. حضور در عرصه واقعیت اقتصادى و تكنولوژیك و حضور در عرصه نمادین سیاسى و اجتماعى. اما چگونه حضورى؟ حضورى درخشان!

و به همین دلیل و به دلایلى كه بعد توضیح خواهیم داد، برج نماد بارورى نیز هست و البته به همان مفهومى كه لینگام چنین است. و با وجود همه اینها برج نورافشانى مى كند در واقع به خاطر وجود همه این هاست كه برج ناچار است نورافشانى كند.

این هم گواهى جهان واقعیت بر اهمیت سمبلیك برج: «یك دهه پیش زمانى كه طرح ساخت سازه اى مخابراتى و تلویزیونى به عنوان سمبل عزم و اراده ملى در سازندگى كشور ارایه شد، گمان نمى رفت بلندپروازى این رویا روزى ارتفاع 435 مترى سقف پایتخت را درنوردد... برج میلاد در برابر زلزله با بزرگى 7/8 ریشتر مقاوم است و در مقابل بادهایى با سرعت بیش از 200 كیلومتر در ساعت ایستادگى دارد.

علیزاده طباطبایى [عضو شوراى سابق شهر تهران] افزود: این برج علاوه بر فواید اقتصادى كه دارد، از نظر بعد ملى و سمبلیك حائز اهمیت است. وى اظهار داشت: در زمان بازدید ما از برج هنوز مطالعات آن كامل نبود و برآوردهاى آن تغییر كرده است، ولى با توجه به اینكه ساخت تجهیزات در داخل زمان بر است و پروژه هاى جانبى برج نیز وجود دارد، بعید مى دانم تا سال 83 هم به پایان برسد.

برج میلاد، در ایران مقام اول و در میان تمام برج هاى ارتباطى دنیا، چهارمین برج بلند است كه بزرگ ترین سازه راس در میان تمامى برج ها متعلق به آن است. مركز ارتباطات بین المللى تهران شامل چند قسمت است كه برج میلاد با ارتفاع 435 متر یكى از بخش هاى این مركز است. سطح زیربناى سازه این برج، 12 هزار و898 متر مربع بیش از دو برابر بلندترین برج دنیا یعنى كانادا است و در 12 طبقه ساخته مى شود.

برج میلاد با بهره گیرى از طراحى هنر منحصر به فرد ایرانى و اسلامى، هم راستا و همسو با بیش از چهار هزار مناره دو هزار مسجد پایتخت 750 كیلومترمربعى كشور، در زیر پاى دامنه هاى البرز سر به فلك كشیده و به آسمان رسیده است. بى گمان همگان اذعان دارند كه این برج، شاهكارى است كه در روزگارى نه چندان دور مهم ترین نماد شهر خواهد بود. مردم تهران به تغییر در تصمیمات هر روزه خو گرفته اند، اما باید دید بام نمادین شهر تا كى خموش خواهد ماند.» (همشهرى، جمعه 28 شهریور 1382)

مسئله اینجاست كه این شاهكار پیش از آنكه نماد شهر باشد، نمادین بوده است. یعنى حتى پیش از تولد (یا تحقق ) و هراس انگیزتر آنكه حتى این عرصه را نیز پشت سر گذاشته است. برج ابعاد بیش از اندازه گسترده اى پیدا كرده است. ابعادى كه بعد واقعى و نمادین را یك جا درون خود هضم مى كند و گسترده تر مى شود (تاكید من بر هضم است آنگونه كه یك سلول سرطانى سلول هاى دیگر را هضم مى كند و گسترده مى شود). برج از همان زمان كه نطفه اش شكل گرفت صرفاً از واقعیت یك نیاز مخابراتى و تلویزیونى تغذیه كرده است تا نماد قدرت، پایدارى، عظمت، ثبات و «سمبل عزم و اراده ملى» باشد و كمى بعد این عرصه را هم ترك كند و تنها وانموده اى از خودش باشد.

زنجیره مراحل پى درپى برج اینگونه خواهد بود:

-
برج بازتابى از واقعیتى ابتدایى است

-
برج واقعیتى ابتدایى را مى پوشاند و تحریف مى كند

-
برج غیاب واقعیتى ابتدایى را مى پوشاند

-
برج هیچ گونه مناسبتى با هیچ واقعیتى ندارد: برج وانموده اى ناب از خودش است.1

در مرحله اول برج یك سازه سودمند مخابراتى و تلویزیونى است. در مرحله دوم برج یك قهرمان ملى رسانه اى است كه عزم و اراده ملت و دولت را در حكم بزرگ ترین بیلبورد شهر مى نمایاند و «علاوه بر آن» سازه اى سودمند است. در مرحله سوم برج نورافشانى مى كند یا كارهاى عام المنفعه انجام مى دهد و نكته نه چندان مهمى (چون دیگر دیر شده است) پنهان مى شود. در مرحله چهارم: هیچ جز برج.

مى بینیم كه «بام نمادین شهر» آنقدرها هم «خاموش نمانده است.» اكنون كه پاى تاریخ به میان كشیده شده زمان آن است كه ما هم مراحل قبل را رها كنیم و وارد مرحله نورافشانى شویم. پس باید كمى با كارهاى عام المنفعه برج آشنا باشیم: «برج میلاد، در ایران مقام اول و در میان تمام برج هاى ارتباطى دنیا، چهارمین برج بلند است كه بزرگ ترین سازه راس در میان تمامى برج ها متعلق به آن است. مركز ارتباطات بین المللى تهران شامل چند قسمت است كه برج میلاد با ارتفاع 435 متر یكى از بخش هاى این مركز است. سطح زیربناى سازه این برج، 12 هزار و 898 متر معادل بیش از دو برابر بلندترین برج دنیا یعنى كانادا است و در 12 طبقه ساخته مى شود.

برج میلاد با بهره گیرى از طراحى هنر منحصر به فرد ایرانى و اسلامى، هم راستا و همسو با بیش از چهار هزار مناره دو هزار مسجد پایتخت 750 كیلومتر مربعى كشور، در زیر پاى دامنه هاى البرز سر به فلك كشیده و به آسمان رسیده است.» برج واقعیت ابتدایى را هضم كرده است و حتى چهره تحریف شده نمادین را هم هضم كرده است و این بخشى از همان نكته اى است كه پنهان مى كند. در زیر نورهاى رنگارنگ شبانه و در سایه همین كارهاى عام المنفعه.

نكته اى كه پنهان مى كند نیز ابعاد گسترده اما نه چندان مهمى دارد. باز هم ناچاریم وارد حوزه اسناد و تاریخ شویم ولى باید تاكید كنیم كه برج این مراحل را یكى یكى طى نكرده است بلكه كل آن را همزمان با بسته شدن نطفه اش پشت سر گذاشته است. با این تفاوت كه در آن زمان نكته اى كه پنهان كرده به دلایل زیر بسیار مهم و حیاتى بود: «كل هزینه ارزى و ریالى احداث برج در سال 78300، میلیارد ریال عنوان و گفته شد تا آن زمان 120 میلیارد ریال آن به صورت ریالى و 6 میلیون دلار به صورت ارزى هزینه شده است. سه ماه پس از اعلام این مطلب، بار دیگر در مصاحبه اى مطبوعاتى اعلام شد: «تاكنون 150 میلیارد ریال براى احداث این مجموعه شامل برج، مركز تجارت بین المللى، مركز همایش هاى بین المللى و هتل هزینه شده است.

شوراى اسلامى شهر تهران، همین سال70، میلیارد ریال اعتبار براى احداث این مجموعه تخصیص داد. در سال 79 مبلغ هزینه شده براى ساخت برج میلاد، 200 میلیارد ریال اعلام شد و گفته شد: «هزینه لازم براى ساخت برج 500 میلیارد ریال است. سال 80 و در حالى كه در سال 79 هزینه500 میلیارد ریالى براى ساخت برج تخمین زده شده بود، اعلام شد: «اعتبار مورد نیاز براى ساخت برج میلاد كه در آغاز 250 میلیارد ریال محاسبه شده بود، به دلیل تورم سالانه به 500 میلیارد ریال افزایش یافته است.» مدیر عامل شركت یادمان سازه همزمان با آغاز سال 82، اظهار داشت: «پیش بینى مى شود 500 میلیارد ریال دیگر تا پایان زمان ساخت برج هزینه شود

این بار و همزمان با آخرین نشست مطبوعاتى، در خصوص هزینه هاى كل مجموعه عنوان شد: «برج با مجموعه جانبى اش حدود 750 میلیارد ریال هزینه در بردارد كه 275 میلیارد ریال آن تاكنون هزینه شده است.» (همشهرى، جمعه 28 شهریور 1382) این هزینه اى است كه برج براى رسیدن به آخرین مرحله زنجیره نیاز دارد. نیمى از این هزینه تحقق یافته است و برج به مرحله آخر نزدیك شده است و یا تقریباً رسیده است. چرا كه دیگر هیچ راهى جز هزینه كردن آن نیمه دیگر وجود ندارد. اكنون بخش هاى بیشترى از نكته اى كه برج پنهان كرده برملا شده است.

پس دوباره نگاهى بیندازیم به داستان همان برج شبه مخابراتى دیگر با هدف مخابره عزم و اراده ملى یك ملت خیلى بزرگ یعنى كل بشر به عالم ملكوت یهوه اما یهوه خیالى و ملت بزرگ واقعى هر دو نابود شدند برج به آخرین مرحله رسید. اكنون مى توان طرحى مبهم از آخرین مرحله ترسیم كرد: «من بیش از بیست سال است كه فریاد مى زنم تهران در معرض خطر زلزله است. از چند سال پیش كه پایگاه هاى زلزله نگارى دقیق در جنوب غرب تهران نصب شدند، ما پى بردیم كه خطر لرزه خیزى در تهران خیلى بالاست.

ما با شبكه زلزله نگارى دقیقى كه در تهران داریم، مى توانیم هر روز زمین لرزه هاى متناوب را در مناطق گوناگون تهران ثبت كنیم. اگر یك زلزله شش ریشترى در تهران اتفاق بیفتد، كه احتمال آن زیاد است، به عقیده من پایتخت براى یكى دو سال تعطیل مى شود، و اگر زلزله قوى تر باشد، براى همیشه! من بارها به سران كشور گفته ام كه بهتر است تا غافلگیر نشده ایم، پایتخت را جابه جا كنیم و از تهران به جاى دیگرى منتقل كنیم. آیا باید حتما منتظر یك فاجعه بزرگ انسانى باشیم؟» (مصاحبه با دكتر بهرام عكاشه استاد رشته زلزله شناسى دانشگاه تهران بخش فارسى رادیو بى بى سى یكشنبه 28 دسامبر 2003)

این است آنچه در انتظار شهرى است كه میل «بزرگ» و به غایت «پرهزینه» برج میلاد بام نمادین و سمبل عزم و اراده ملى ساكنانش است. میل به ثبات، پایدارى، جاودانگى و استوارى در آنان كه محكوم ویرانى، نیستى و مرگند به مانند چنین عقده اى سر به فلك مى كشد. آیا برج میلاد یك عقده در ناخودآگاه جمعى شهر است؟ بله. پس آیا میل نیست؟ چرا هست اما از دیدگاه خودآگاهى جمعى و بدین معنا كه میل آرزویى است كه با هوشیارى روشن از موضوع هایش همراه باشد و یا احساس اینكه یك چیز یا یك وضع ارضاى احتیاجى را فراهم خواهد ساخت و احتیاج حالتى است كه با احساس یك فقدان همراه باشد. خودآگاه جمعى چنین تصورى دارد اما آیا به راستى موضوع این آرزوى بزرگ اینقدر روشن است؟

آیا صرف این هزینه نشانگر این نیست كه واقعیت ابتدایى زلزله اى قریب الوقوع با قدرت بیش از6 ریشتر در تهران به ناخودآگاه جمعى سپرده شده. آیا ساخت برجى با این هزینه در شهرى كه به زودى با خاك یكسان خواهد شد جز غیاب این واقعیت ابتدایى معناى دیگرى دارد؟ آیا برج حق ندارد كه براى پوشاندن این چهره مرگبار خود را زیبا كند؟ آیا حق ندارد كه با «نورافشانى» اغوا كند؟

اكنون مرحله آخر فرا مى رسد: «به عقیده من زلزله یك امر طبیعى است كه مى توان خطر آن را كاهش داد. زلزله براى كشتار ما نیست، این ما هستیم كه با برنامه ریزى غلط، با ساختمان سازى نادرست، باعث مرگ ومیر خود مى شویم.» (مصاحبه با دكتر عكاشه...) «... برج میلاد در برابر زلزله با بزرگى 7/8 ریشتر مقاوم است.» (همشهرى، همان)

پس برج بر فراز ویرانه هاى شهر استوار و پابرجا مى ماند تا بر روى تل اجساد ساكنانش نماد همان Phallus لاكان باشد، نماد آن كمال دست نیافتنى كه همه بیهوده در آرزوى به دست آوردنش تلاش مى كنند. در این لحظه دیگر برج مناسبتى با هیچ جز خودش ندارد. برج بر گور تمامى چیزهایى كه وجودش در گرو آنهاست متحقق مى شود. میلى كه بر پایه توهمى از فقدان باشد تنها در نظام نمادین مرگ محقق مى شود. انتحار نزدیك ترین راه تحقق آن است.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 38
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 19
  • آی پی دیروز : 21
  • بازدید امروز : 23
  • باردید دیروز : 30
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 23
  • بازدید ماه : 204
  • بازدید سال : 5,707
  • بازدید کلی : 42,955