چگونگیهای برانگیختن
و توان اثرگذاری شكل فرآوردههای موسیقی و معماری تنها براساس تجربه قابل
بازشناسیاند، هر فردی كه خود را در برابر یك بنای ناشناخته مییابد و یا یك اثر
موسیقی هنوز ناشنیده را میشنود، به تناسب اندوختههای فرهنگی خود میتواند به
برداشتهایی از آن نایل شود، چه به این اندوختهها از راه آموزش آكادمیك دست
یافته باشد و چه براساس آشناییهایی با فرهنگ محیطی و آموزشها و آشناییهای غیر
مكلف. آموزش موسیقی بیرون ازمدارس و گوش
دادن به هر وسیلهای كه به كار اشاعه آزادانه موسیقی میآید،به گونهای متفاوت نسبت به آنچه از تعلیم
موسیقی به دست میآید تعیین كننده بازتابهای فرداند، و به همین نحو نیز در برابر
معماری، آموزش مبتنی بر نظام ارزشی و آكادمیك فردی دارای تاثیر دیگری است از آنچه
اندوختهای تجربی فراهم میآورد. چنان كه دیدیم، شكل در موسیقی حاوی مفهوم خاصی
است كه با هر گونه آلات موسیقی نمیتوان به آن دست یافت چنان كه در معماری ابزار به
وجود آورنده انگیزه یااحساسی خاص با هر
ماده ساختمانی و با هر اندازه و تناسبی به دست نمیآید. پس هر مفهومی نیاز به
ابزاری خاص دارد تا بتواند شكلی را به دست دهد كارآ و برانگیزاننده........